Template By: LoxBlog.Com
طایفه کاشانی
wahab
علی ولی نژاد
هوشبران جوان 89
آموزش عاشق شدن
دانشجویان فوریت های پزشکی زابل89
وبلاگ سرگرمی
مسافر
تراختور اف سی
خلوتگاه من
همه چی
بلوچ
بزرگترین وبلاگ تفریحی
بهترینها
سایت جامعه ایران ناز
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
نیازمندی ها
و آدرس
niazhayerooz.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
رخشندهٔ اعتصامی مشهور به پروین اِعتِصامی (۱۲۸۵–۱۳۲۰) از زنان شاعر ایرانی متولد تبریز است.
روین اعتصامی | |
---|---|
![]() |
|
زادروز | ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ ۱۷ مارس ۱۹۰۷ تبریز |
درگذشت | ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ ۴ آوریل ۱۹۴۱ (۳۵ سالگی، بر اثر حصبه) تهران |
آرامگاه | قم، صحن جدید حرم فاطمه معصومه، آرامگاه خانوادگی ۴۳٫۵۷″ ۵۲′ ۵۰°شرقی ۳۱٫۰۹″ ۳۸′ ۳۴°شمالی / ۵۰٫۸۷۸۷۶۹۴غرب ۳۴٫۶۴۱۹۶۹۴جنوب |
محل زندگی | وتهران |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | رخشنده اعتصامی |
پیشه | شعر |
نهاد | کتابخانه دانشسرای عالی تهران |
همسر | فضلالله اعتصامی |
والدین | یوسف اعتصامی آشتیانی اختر فتوحی |
گفتاورد | من این ودیعه به دست زمانه میسپرم زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود سیاه کرد مس و روی را به کورهٔ وقت نگاه داشت، به هرجا زر عیاری بود |
وبگاه | |
جایزهٔ ادبی پروین اعتصامی |
پروین اعتصامی زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ ۱۷ مارس ۱۹۰۷در تبریز، درگذشت ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ ۴ آوریل ۱۹۴۱ فرزند یوسف اعتصامی (اعتصامالملک آشتیانی) فرزند میرزا ابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی می باشد. مادرش اختر فتوحی (درگذشتهٔ ۱۳۵۲) فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به "شوری"[۱] از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز وآذربایجانی بود[۲].وی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت.او در شهر تبریز به دنیا آمد نام اصلي او "رخشنده" است.
یوسف اعتصامی، پدر پروین نویسنده و مترجم بود. [۳] وی در آن زمان ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می کرد.[۴]
او در سال ۱۲۹۱ به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد؛ به همین خاطر پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت. وی به مدرسه آمریکایی IRAN BETHEL می رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به اتمام رسانید. سپس مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت.
پروین در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضل الله همایون فال» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانهای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طبع مخالف نمیتوانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از مهریه اش در مرداد ماه ۱۳۱۴ طلاق گرفت.[۵] با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود. در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۶ در زمان ریاست دکتر عیسی صدیق بر دانشسرای عالی، پروین به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن، مشغول به کار شد.[۶].او ۳۵ سال داشت که درگذشت.
پروین به تشویق ملکالشعرای بهار در سال ۱۳۱۵ دیوان خود را توسط چاپخانه مجلس منتشر کرد[۷]، ولی مرگ پدرش در دی ماه ۱۳۱۶ در سن ۶۳ سالگی، ضربه هولناک دیگری به روح حساس او وارد کرد که عمق آن را در مرثیهای که در سوگ پدر سرودهاست، به خوبی میتوان احساس کرد:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل | تیشهای بود که شد باعث ویرانی من |
پروین اعتصامی عاقبت در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در سن ۳۵ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.یکی از معروفترین آثار او که هم اکنون در کتاب فارسی قرار دارد شعر بلبل و مور است.
دیوان پروین، شامل ۲۴۸ قطعه شعر میباشد، که از آن میان ۶۵ قطعه به صورت مناظره است. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را با دیدهٔ انتقادی به تصویر کشیدهاست. در میان اشعار پروین، تعداد زیادی شعر به صورت مناظره میان اشیاء، حیوانات و گیاهان وجود دارد.درون مایه اشعار او بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصت ها، نصیحت های اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیاست.در شعر پروین استفاده هایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.[۸] ملک الشعرای بهار در مقدمه ای که بر دیوان وی می نویسد، می گوید:
« | این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوهٔ لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل، و آن دو یکی شیوه خراسان است خاصه استاد ناصر خسرو قبادیانی و دیگر شیوهٔ شعرای عراق و فارس است به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی علیه الرحمه و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است، و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جوئی است ترکیب یافته و شیوه ای بدیع و فاضلانه به وجود آورده است. | » |
اشعار او را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول که به سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت است و بیشتر به اشعار ناصرخسرو شبیهاست. دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی به ویژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدی نزدیک است. این دسته از اشعار پروین شهرت بیشتری دارند.[نیازمند منبع]
لیست مثنویات و مقطعات و تمثیلات پروین اعتصامی
بخشی اندک از آنچه که پروین در سوگ پدرش سرودهاست:
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل | تیشهای بود که شد باعث ویرانی من | |
عضو جمعیّت حق گشتی و دیگر نـخوری | غـم تـنهایی و مـهجوری و حـیرانی من | |
من کـه قـدر گـهر پاک تـو مـیدانستم | ز چـه مـفقود شـدی؟ ای گهر کـانی من | |
من که آب تو ز سرچشمهٔ دل مـیدادم | آب و رنگت چه شد ای لالهٔ نعمانی من؟ | |
من یکی مرغ غزلخوان تو بـودم، چه فتاد؟ | که دگر گـوش نـداری به نواخوانی من | |
گنج خود خوانـدیَم و رفتی و بگـذاشتیَم | ای عجب! بعد تو با کیست نگهبانی من؟ |
شعر زیر بخش هایی از یک مثنوی ۴۶ بیتی از دیوان اوست:
بیست و پنجم اسفندماه ۱۳۸۵، مطابق با یکصدمین سالروز تولّد اختر فروزان چرخ ادب[۱۰] پروین اعتصامیست.در تقویم رسمی ایران، این روز به روز بزرگداشت پروین اعتصامی نامگذاری شده است.
دو بیت اول یکی از اشعار پروین:
گویند عارفان هنر و علم کیمیاست | وآن مس که شد همسر این کیمیا طلاست | |
وقت گذشته را نتوانی خرید باز | مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست | |
گر زنده ای و مرده نه ای، کار جان گزین | تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست | |
زان راه بازگرد که از رهروان تهی است | زان آدمی بترس که با دیو آشناست | |
جان را بلنددار که این است برتری | پستی نه از زمین و بلندی نه از هواست | |
جمشید ساخت جام جهان بین از آنسبب | کآگه نبود از اینکه جهان جام خود نماست | |
زنگارهاست در دل آلودگان دهر | هر پاک جامه را نتوان گفت پارساست | |
ایدل غرور و حرص و زبونی و سفلگی است | ای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست | |
در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست | در موجهای بحر سعادت سفینه هاست | |
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست | از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست | |
جانرا هرآنکه معرفت آموخت مردم است | دل را هرآنکه نیک نگه داشت، پادشاست | |
ای گل تو ز جمعیّت گلزار چه دیدی؟ | جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟ | |
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت | غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟ |
بیتی از سعدی که پروین در شعر فوق به آن با آرایهٔ تضمین اشاره میکند:
مرغان قفس را المی باشد و شوقی | کان مرغ نداند که گرفتار نباشد |
اینکه خاک سیهش بالین است | اختر چرخ ادب پروین است | |
گرچه جز تلخی از ایام ندید | هرچه خواهی سخنش شیرین است |